سفارش تبلیغ
صبا ویژن



پژوهشگر - پژوهش در تفسیر

این بخش از تحقیق برآن است که زمان دقیقی از نزول سوره حشر را با استفاده از آیات قرآن , روایات ترتیب نزول, روایات سبب نزول و سیره پیامبر ارائه دهد.
در این روش بر اساس گزارشات تاریخی , زمان نزول سوره مشخص خواهد شدو این شیوه دقیق ترین روش برای تعیین نزول سور است.در این شیوه علاوه بر تعیین دقیق زمان نزول سور , امکان تصحیح روایات و دستیابی به سیره پیامبر نیز فراهم خواهد شد.

 بخش اول: تعداد واحد نزول

سوره حشر 24 آیه دارد و پنجاه و نهمین سوره قرآن است و بر اساس روایات ترتیب نزول صدمین سوره و پانزدهمین سوره نازله در مدینه است.
محتوای این سوره بدین قرار است: 
آیه اول که مقدمه ای بر مباحث مختلف این سوره محسوب میشود سخن از تسبیح و تنزیه عمومی موجودات در برابر خداوند عظیم وحکیم است.
آیه 2 تا 10(مجموعا 9 آیه) ماجرای درگیری مسلمانان را با یهود پیمان شکن مدینه بازگو میکند.
در آیه 11 تا 17 داستان منافقان مدینه آمده است که با یهود در این برنامه همکاری نزدیک داشتند.
آیات 18 تا 20 مشتمل بر یک سلسله اندرزها و نصایح کلی نسبت به عموم مسلمانان است و در حقیقت به منزله نتیجه گیری از ماجراهای فوق میباشد.
آیه 21 توصیف بلیغی از قرآن مجید و بیان تاثیر آن در پاکسازی روح و جان است.
و بالخره آیه 22 تا 24 قسمت مهمی از اوصاف جمال و جلال خداوند و اسماء حسنای او را بر میشمرد که به انسان در طریق معرفه الله کمک شایان میکند.

دروزه در التفسیرالحدیث می گوید: جلّ هذه السورة فی صدد إجلاء فریق من الیهود عن المدینة. و ما کان من مواقف المنافقین فیه و تشریع للفی‏ء و مداه و ما کان من تشادّ حوله. و فیها أکبر مجموعة لأسماء اللّه الحسنى و المرجح أنها نزلت دفعة واحدة أو متتابعة حسب ما جاءت فی المصحف.

ما معتقدیم که سوره حشر دفعی النزول نیست, زیرا دارای چهار فقره به قرار زیر میباشد:
فقره اول: هفده آیه اول سوره که در مورد غزوه بنی نضیر بحث میکند , یک فقره محسوب میشود, زیرا برخی آیات آن ارتباط لفظی و تمام آنها ارتباط محتوایی دارند.

فقره دوم: آیات 18-20 به خاطر ارتباط لفظی(واو عاطفه)آیه 18 و 19 و ارتباط محتوایی آیه 19 و 20 یک فقره هستند.

فقره سوم:آیه 21 که با آیات دیگر نه ارتباط لفظی دارد و نه محتوایی یک فقره محسوب می شود.
 لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلىَ‏ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبهَُا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون‏.
فقره چهارم:آیات 22-24 به خاطر ارتباط لفظی(ضمیر)و محتوایی یک فقره است.
 بنابراین این سوره تدریجی النزول و شامل چهار فقره است.
 

 



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 11:10 صبح روز دوشنبه 90 آذر 14


یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنظرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت لِغَدٍوَ اتَّقُوا اللَّهَإِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ‏(18)

 وَ لا تَکُونُوا کالَّذِینَ نَسوا اللَّهَ فَأَنساهُمْ أَنفُسهُمْأُولَئک هُمُ الْفَسِقُونَ‏(19)

 لا یَستَوِی أَصحَب النَّارِ وَ أَصحَب الْجَنَّةِأَصحَب الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائزُونَ‏(20)

 لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلی جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَشِعاً مُّتَصدِّعاً مِّنْ خَشیَةِ اللَّهِوَ تِلْک الأَمْثَلُ نَضرِبهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ‏(21)

 هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَعَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشهَدَةِهُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ‏(22)

 هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوس السلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبرُسبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشرِکونَ‏(23)

 هُوَ اللَّهُ الْخَلِقُ الْبَارِئُ الْمُصوِّرُلَهُ الأَسمَاءُ الْحُسنییُسبِّحُ لَهُ مَا فی السمَوَتِ وَ الأَرْضِوَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ‏(24)



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 5:6 عصر روز یکشنبه 90 آذر 13


 أَ لَمْ تَرَ إِلی الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لاخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَبِ لَئنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَ لا نُطِیعُ فِیکمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصرَنَّکمْ وَ اللَّهُ یَشهَدُ إِنهُمْ لَکَذِبُونَ‏(11)

 لَئنْ أُخْرِجُوا لا یخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئن قُوتِلُوا لا یَنصرُونهُمْ وَ لَئن نَّصرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الأَدْبَرَ ثُمَّ لا یُنصرُونَ‏(12)

 لأَنتُمْ أَشدُّ رَهْبَةً فی صدُورِهِم مِّنَ اللَّهِذَلِک بِأَنهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ‏(13)

 لا یُقَتِلُونَکمْ جَمِیعاً إِلا فی قُرًی محَصنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرِبَأْسهُم بَیْنَهُمْ شدِیدٌتحْسبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شتیذَلِک بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ‏(14)

 کَمَثَلِ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِیباًذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ‏(15)

 کَمَثَلِ الشیْطنِ إِذْ قَالَ لِلانسنِ اکفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنی بَرِی‏ءٌ مِّنک إِنی أَخَاف اللَّهَ رَب الْعَلَمِینَ‏(16)

 فَکانَ عَقِبَتهُمَا أَنهُمَا فی النَّارِ خَلِدَیْنِ فِیهَاوَ ذَلِک جَزؤُا الظلِمِینَ‏(17)

ترجمه آیات:

آیا به وضع کسانی که نفاق ورزیدند نیندیشیدی که به برادران خود ، یعنی به آنهایی که از اهل کتاب کافر شدند ، می‏گویند : اگر مسلمانان شما را از دیارتان بیرون کنند ما نیز مطمئنا با شما بیرون خواهیم شد و در باره شما احدی را ابدا اطاعت نخواهیم کرد و اگر با شما جنگ کنند بطور یقین و حتما یاریتان خواهیم نمود و خدا شهادت می‏دهد به اینکه ایشان دروغگویند ( 11 ) .
مسلما اگر بنی النضیر از دیارشان بیرون شوند این منافقین با آنان بیرون نخواهند رفت و اگر با ایشان بجنگند یاریشان نخواهند نمود و بر فرض هم که یاریشان کنند در وسط کارزار فرار خواهند کرد و آن وقت خودشان هم یاری نخواهند شد ( 12 ) .
شما مسلمانان در نظر آنان ترسناکترید از خدا و این بدان جهت است که ایشان مردمی نفهمند ( 13).
اینها دسته جمعی با شما نمی‏جنگند مگر در داخل قریه‏های محکم و یا از پس دیوارها . شجاعتشان بین خودشان شدید است تو آنان را متحد می‏بینی ولی دلهایشان پراکنده است و این بدان جهت است که مردمی بی‏تعقل‏اند ( 14) .
وضع آنان درست مثل کسانی است که قبل از ایشان در همین سالهای نزدیک وبال کار خود را چشیدند و عذابی الیم هم در پی دارند ( 15) .
درست مثل شیطان که به انسان گفت کافر شو و چون کافر شد گفت من از تو بیزارم من از خدا می‏ترسم که رب العالمین است ( 16 ) .
در نتیجه عاقبت آن شیطان و آن انسان کافر این شد که هر دو برای ابد در آتشند و همین است کیفر ستمکاران ( 17) .

بیان آیات:

این آیات به حال منافقین و وعده‏هایی که به مردم بنی النضیر دادند که اگر با مسلمین بجنگید کمکتان می‏کنیم ، و اگر بیرون بروید با شما می‏آییم ، و نیز به خلف وعده‏شان اشاره می‏کند . أ لم تر الی الذین نافقوا یقولون لاخوانهم الذین کفروا من اهل الکتاب ... کلمه اخوان جمع اخوة است ، و کلمه اخوة جمع أخ - برادر است . و کلمه اخوة - به ضم همزه و ضم خاء - به معنای مشترک بودن دو نفر در انتسابشان به یک پدر است . این معنای اصلی اخوت است ، ولی بعدها در معنایش توسعه داده ، در افراد مشترک در یک عقیده ، و یا مشترک در صداقت و امثال آن نیز استعمال شده ، البته کلمه اخوة بیشتر در همان معنای اصلی به کار می‏رود . و به طوری که گفته‏اند : بیشتر مورد استعمال اخوان اشتراک در اعتقاد و امثال آن است .استفهامی که در ابتدای آیه آمده استفهام تعجبی است . و منظور از جمله الذین نافقوا  عبدالله بن ابی و یاران او است . و مراد از برادران ایشان از اهل کتاب به طوری که سیاق شهادت می‏دهد همان یهودیان بنی النضیر است ، برای اینکه مفاد آیات این است که این کفار از اهل کتاب که برادران منافقین بوده‏اند مردمی بوده‏اند که أمرشان دائر شده بین ماندن و جنگیدن بعد از جنگیدن قومی دیگر ، و یا ترک وطن کردن و رفتن . و چنین مردمی جز همان مردم بنی النضیر نمی‏توانند باشند ، چون تنها آنها بودند که بعد از بنی قینقاع چنین سرنوشتی پیدا کردند .

لئن اخرجتم لنخرجن معکم و لا نطیع فیکم احدا أبدا و ان قوتلتم لننصرنکم - این آیه حکایت کلام منافقین است ، و حرف لام در جمله لئن اخرجتم لام قسم است .  و معنایش این است که : ما سوگند می‏خوریم که هرگاه مسلمانان شما را از دیارتان بیرون کنند ما نیز از دیار خود بیرون شده ، همه جا با شما می‏آییم ، نه از شما جدا شویم ، و نه در جدا شدن از شما سخن کسی را گوش دهیم . و اگر مسلمانان به جنگ شما آیند به یاریتان آییم . و الله یشهد انهم لکاذبون - در این جمله آشکار و صریح می‏فرماید : منافقین به این وعده خود وفا نخواهند کرد .

لئن اخرجوا لا یخرجون معهم و لئن قوتلوا لا ینصرونهم در جمله قبلی به طور اجمال وعده منافقین را تکذیب می‏کرد . و در این قسمت از آیه به طور تفصیل آن را تکذیب نموده ، لام سوگند را به منظور تاکید تکرار می‏کند . و معنایش این است که : سوگند می‏خورم ، که اگر بنی النضیر از دیارشان بیرون شوند ، منافقین با ایشان بیرون نخواهند رفت . و باز سوگند می‏خورم که اگر به جنگ مبتلا شوند یاریشان نخواهند کرد .

و لئن نصروهم لیولن الادبار ثم لا ینصرون این جمله اشاره است به اینکه : بر فرضی که جنگی واقع شود - که ابدا واقع نمی‏شود و نشد - جنگی با دوام نخواهد بود ، و یاری منافقین سودی به حال یهودیان نخواهد داشت ، بلکه خود آنان پا به فرار خواهند گذاشت ، و بدون اینکه کسی یاریشان کند همه هلاک خواهند شد .

لانتم اشد رهبة فی صدورهم من الله ... همه ضمیرهای جمع به منافقین برمی‏گردد . و کلمه رهبة به معنای خشیت و ترس است . و این آیه شریفه جمله و لئن نصروهم لیولن الادبار را تعلیل نموده ، بیان می‏کند که چرا در فرض یاری دادن فرار می‏کنند . می‏فرماید : علتش این است که منافقین از شما مسلمانان بیشتر می‏ترسند تا از خدا ، و به همین جهت اگر به جنگ شما آیند در مقابل شما تاب مقاومت نمی‏آورند . این علت را با علتی دیگر تعلیل نموده ، می‏فرماید : علت بیشتر ترسیدنشان این است که مردمی نادان هستند : ذلک بانهم قوم لا یفقهون . و اشاره با کلمه ذلک به بیشتر ترسیدنشان از مؤمنین است ، و معنایش چنین است : اینکه گفتیم از شما بیشتر می‏ترسند تا از خدا ، علتش این است که مردمی بی‏شعورند ، یعنی آن طور که باید نمی‏فهمند . و اگر حقیقت امر را می‏فهمیدند ، دستگیرشان می‏شد که زمام امر به دست خداست ، نه به دست غیر خدا ، حال این غیر خدا چه مسلمانان باشند ، و چه دیگران غیر از خدای تعالی کسی قادر بر هیچ عمل خیر یا شر و نافع و ضاری نیست مگر به حول و قوه او . پس منافقین نباید از کسی جز خدا بترسند . 

لا یقاتلونکم جمیعا الا فی قری محصنة او من وراء جدر ... این آیه شریفه هم اثر رهبت منافقین از مسلمین را بیان می‏کند ، و هم اثر بزدلی یهودیان را .  می‏فرماید : بنی النضیر و منافقین هر دو طایفه از جنگیدن با شما در فضای باز خودداری می‏کنند ، و جز در قلعه‏های محکم و یا از پس و پشت دیوارها با شما کارزار نمی‏کنند . باسهم بینهم شدید - یعنی شجاعت و دلاوریشان در بین خودشان شدید است ، اما همین که با شما روبرو می‏شوند خدای تعالی رعبی از شما به دلهایشان می‏افکند ، و در نتیجه از شما سخت می‏ترسند .

تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی - تو ای پیامبر ! ایشان را متحد و متشکل می‏بینی ، و می‏پنداری که با هم الفت و اتحاد دارند ، ولی اینطور نیست ، دلهایشان متفرق و پراکنده است ، و همین عامل قوی برای خواری و بیچارگی ایشان است . و علت آن پراکندگی هم این است که مردمی فاقد تعقلند ، چون اگر تعقل می‏داشتند متحد گشته آرای خود را یکی می‏کردند .

کمثل الذین من قبلهم قریبا ذاقوا و بال امرهم و لهم عذاب الیم کلمه وبال به معنای عاقبت بد است . و کلمه قریبا قائم مقام ظرف است ، و به همین جهت منصوب شده ، یعنی در زمانی نزدیک . و جمله کمثل خبری است که مبتدای آن حذف شده ، تقدیرش مثلهم کمثل ... است . و معنای آیه این است که : مثل یهودیان بنی النضیر در عهدشکنی ، و در اینکه منافقین وعده دروغی نصرت به آنان دادند ، و سرانجام کارشان به جلای وطن انجامید ، مثل اقوامی است که در این نزدیکی‏ها قبل از ایشان بودند . و منظور از آن اقوام بنی قینقاع است که تیره دیگری از یهودیان مدینه بودند ، آنها هم بعد از جنگ بدر عهدشکنی کردند ، و رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) از سرزمین مدینه بیرونشان کرد ، و به سرزمین اذرعات فرستاد .  منافقین به آنها هم نیرنگ زدند وعده داده بودند که در باره آنان با رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) صحبت می‏کنند و نمی‏گذارند آن جناب بیرونشان کند . و بنی قینقاع فریب آنان را خورده سرانجام از مدینه بیرون شدند ، و وبال کار خود را چشیدند ، و در آخرت عذابی الیم دارند . بعضی از مفسرین گفته‏اند : منظور از جمله الذین من قبلهم کفار مکه است که در جنگ بدر وبال کفر خود را چشیدند . ولی بیان قبلی با سیاق آیه بهتر می‏سازد .

به هر حال مثلی که درآیه شریفه زده شده برای قوم بنی النضیر است ، نه برای منافقین ، چون از سیاق این طور استفاده می‏شود .

کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری‏ء منک ... از ظاهر سیاق برمی‏آید که این مثل بیانگر حال منافقین باشد ، که بنی النضیر را فریب داده ، وعده نصرتشان دادند ، و به آن عمل نکرده ، در هنگام حاجت و سختی تنهایشان گذاشتند . و باز از ظاهر سیاق استفاده می‏شود که منظور از شیطان ، ابلیس ، و منظور از انسان ، آدم ابو البشر نیست ، بلکه منظور از اولی جنس شیطان ، و از دومی جنس آدمیان است که شیطان هر انسانی او را به سوی کفر دعوت نموده و برای اینکه دعوتش را بپذیرد متاعهای زندگی دنیا را در نظرش زینت داده ، و روگردانی از حق را با وعده‏های دروغی و آرزوهای بیجا در نظر وی جلوه می‏دهد ، و او را گرفتار کفر می‏سازد ، به طوری که در طول عمر از کفر خود خرسندی هم می‏کند تا آنکه نشانه‏های مردن یکی پس از دیگری برسند ، آن وقت به تدریج می‏فهمد آرزوهایی که شیطانش در دلش افکنده سرابی بیش نبوده و یک عمر فریب آن سراب را خورده ، و با خیال بازی می‏کرده ، آن وقت همان شیطان خود را کنار کشیده ، می‏گوید : من از تو و رفتار تو بیزارم ، و نه تنها به وعده‏هایش عمل نمی‏کند ، بلکه این سوز را هم به او می‏گذارد که انی بری‏ء منک انی اخاف الله رب العالمین .

و کوتاه سخن آنکه : مثل منافقین در اینکه مردم بنی النضیر را به مخالفت با رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) واداشته ، و وعده نصرتشان دادند ، و سپس بی‏وفایی کرده ، وعده خود را خلف نمودند ، نظیر مثل شیطان است در اینکه انسان را به سوی کفر می‏خواند ، و با وعده‏های دروغی‏اش فریبش داده ، به کفر وادارش می‏کند . و در آخر از او بیزاری جسته ، بعد از یک عمر کفر ورزیدن ، در روزی که بسیار به کمک نیازمند است تنهایش می‏گذارد . بعضی از مفسرین گفته‏اند : مراد از آوردن این مثل ، اشاره به داستان برصیصای عابد است که شیطان زنای با زنی را در نظرش جلوه داد ، و در آخرش به کفرش هم کشانید که داستانش در بحث روایتی آینده - ان شاء الله تعالی - خواهد آمد . بعضی دیگر گفته‏اند : منظور از این مثل که فرمود کمثل الذین من قبلهم قریبا بیان حال کفار مکه در روز جنگ بدر است که نقل این قول در سابق هم گذشت .و مراد از کلمه انسان در این مثل ابو جهل است . و منظور از اینکه فرموده شیطان به اوگفت کفر بورز همان داستانی است که خدای تعالی در این خصوص نقل نموده است : و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لا غالب لکم الیوم من الناس و انی جار لکم فلما تراءت الفئتان نکص علی عقبیه و قال انی بری‏ء منکم انی اری ما لا ترون انی اخاف الله و الله شدید العقاب . بنا بر این احتمال ، گفتار شیطان که گفت انی اخاف الله رب العالمین کلامی جدی بوده است ، چون می‏ترسیده همان فرشتگانی که در بدر نازل شده بودند تا مؤمنین را یاری کنند ، او را عذاب کنند . و اما بنا بر دو وجه قبلی ، گفتار مذکور جدی نبوده ، بلکه نوعی استهزاء و خوار داشتن بوده است .

فکان عاقبتهما انهما فی النار خالدین فیها و ذلک جزاء الظالمین از ظاهر آیه برمی‏آید که ضمیرهای تثنیه به شیطان و انسان برمی‏گردد که نامشان در ضمن مثل گذشته آمده بود . در نتیجه در این آیه عاقبت شیطان در فریبکاری‏اش و عاقبت انسان در فریب خوردن و گمراه شدنش بیان شده ، و در آن اشاره شده که این عاقبت هم عاقبت منافقین است در وعده‏های دروغین که به بنی النضیر دادند ، و هم عاقبت بنی النضیر است در فریب خوردنشان از وعده‏های دروغی منافقین ، و در اصرارشان بر مخالفت با رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) . و معنای آیه روشن است .



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 4:38 عصر روز یکشنبه 90 آذر 13


 وَ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلی رَسولِهِ مِنهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُسلِّط رُسلَهُ عَلی مَن یَشاءُوَ اللَّهُ عَلی کلّ‏ِ شی‏ءٍ قَدِیرٌ(6)

 مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلی رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتَمَی وَ الْمَسکِینِ وَ ابْنِ السبِیلِ کی لا یَکُونَ دُولَةَ بَینَ الأَغْنِیَاءِ مِنکُمْوَ مَا ءَاتَاکُمُ الرَّسولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُواوَ اتَّقُوا اللَّهَإِنَّ اللَّهَ شدِیدُ الْعِقَابِ‏(7)

 لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً وَ یَنصرُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُأُولَئک هُمُ الصدِقُونَ‏(8)

 وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الایمَنَ مِن قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَ لا یجِدُونَ فی صدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بهِمْ خَصاصةٌوَ مَن یُوقَ شحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏(9)

 وَ الَّذِینَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَنِنَا الَّذِینَ سبَقُونَا بِالایمَنِ وَ لا تجْعَلْ فی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا رَبَّنَا إِنَّک رَءُوفٌ رَّحِیمٌ‏(10)



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 4:38 عصر روز یکشنبه 90 آذر 13


بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 سبَّحَ للَّهِ مَا فی السمَوَتِ وَ مَا فی الأَرْضِوَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ‏(1)

هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَبِ مِن دِیَرِهِمْ لأَوَّلِ الحَْشرِمَا ظنَنتُمْ أَن یخْرُجُواوَ ظنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصونهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْث لَمْ یحْتَسِبُواوَ قَذَف فی قُلُوبهِمُ الرُّعْبیخْرِبُونَ بُیُوتهُم بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبرُوا یَأُولی الأَبْصرِ(2)

 وَ لَوْ لا أَن کَتَب اللَّهُعَلَیْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبهُمْ فی الدُّنْیَاوَ لهَُمْ فی الاَخِرَةِ عَذَاب النَّارِ(3)

ذَلِک بِأَنهُمْ شاقُّوا اللَّهَ وَ رَسولَهُوَ مَن یُشاقّ‏ِ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شدِیدُ الْعِقَابِ‏(4)

 مَا قَطعْتُم مِّن لِّینَةٍ أَوْ تَرَکتُمُوهَا قَائمَةً عَلی أُصولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیُخْزِی الْفَسِقِینَ‏(5)

 



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 4:37 عصر روز یکشنبه 90 آذر 13


 

آغاز ادبیات نوشتاری شیعه را تقریبا میتوان به اواخر دوره اموی و در اواسط قرن دوم هجری نسبت داد. در آن روزگار , ثبت حدیث در دفاتر از سوی راویان حدیث, از جمله راویان شیعی کمابیش آغاز شده بود. اندکی پس از آن نیز تدوین کتاب‏های فرم یافته‏تری درباره علوم قرآنی و فقه هم آغاز شد.(1) قدیم‏ترین آثار قرآنی و تفسیری شیعه را می‏توان به دو دسته مجزّا از نظر زمانی تقسیم کرد: نخست تفسیر شیعه در عصر ائمه (تا آغاز غیبت صغری) و دوم تقسیر شیعه در دوره تدوین (از آغاز غیبت صغرا تا پایان قرن چهارم). مجموعه این دو مرحله را در مقایسه با تحولات تفسیرنگاری شیعه در قرن پنجم در بغداد، می‏توان «تفسیر پیش ـ طوسی» نامید.

باآن‌که سه تن از معروف‌ترین قاریان هفت‌گانه را شیعه دانسته‌اند, تا پیش از شیخ طوسی نقل قرائات مشهور کم‌اهمیت‌ترین بخش در روایات تفسیری شیعه به‌شمار آمده است. متون و مراجع شیعه و سنّی هم به بسیاری از امامان شیعه در برخی آیات قرآن, قرائتی خاص, و حتی گاه به برخی از ایشان چون امام صادق (ع) مصحفی خاص هم نسبت داده‌اند (زنجانی, تاریخ القرآن, ص 78ـ79). برخی از این قرائات را اصحاب ائمه نقل نکرده‌اند, بلکه ناقل آن‌ها عمدتاً نویسندگان کتب تفسیر و قرائات چون طبری, زمخشری, ابن‌خالویه, أبوعمرو دانی, و ابن‌جَزَری بوده‌اند. مجموعه‌ای از این قرائات خاص ائمه (ع) که در مراجع و متون تفسیری شیعه و اهل سنت آمده است, به همت مجیب الرفیعی در قراءات أهل البیت القرآنیة گردآوری شده که به‌نظر بسیار ناقص می‌نماید. مایر بر‌ـ‌اَشِر هم در مقاله‌ای مفصّل اغلب روایات شیعی در متون حدیثی کهن امامیه تا عصر کلینی را گرد آورده است که به اختلاف در نحوه‌ی قرائت یا کتابت آیه‌ای از قرآن بنابر رأی ائمه اشاره دارند؛ گواینکه بسیاری از این موارد را می‌توان شأن نزول آیه یا توضیحات تفسیری منقول از ائمه دانست.

هرچه از نخستین سده‌های پس از عصر غیبت به این سو می‌آییم, مفسران شیعه کمتر به نقل قرائات خاص اهل بیت (ع) می‌پردازند و در عوض حجم منقولات قرائتی از قاریان مشهور یا حتی شاذ بیشتر و بیشتر می‌شود. در قدیم‌ترین متون مدوّن تفسیری شیعه که همگی پیش از دوره‌ی شیخ طوسی فراهم آمده‌اند, اشارات فراوانی به نحوه‌ی قرائت خاص ائمه در برخی آیات قرآن می‌یابیم. برخی از این موارد به آیاتی مربوط می‌شود که قرائت منقول تفاوت معنایی بزرگی ایجاد می‌کند. مثلاً: کنتم خیر ائمة به جای خیر اُمّة (آل‌عمران, 110) یا بلّغ ما أنزل الیک [فی علیّ] (مائده, 67). در التبیان, نخستین تفسیر کامل شیعه که به دست شیخ طوسی در قرن پنجم فراهم آمده است, باز هم مواردی از نقل اختلاف قرائات را می‌یابیم, با این تفاوت که اولاً این نقل‌ها همراه با نقل قرائات متداول هفت‌گانه یا ده‌گانه‌اند و ثانیاً هیچ‌یک از روایات اختلاف قرائات منسوب به اهل بیت دالّ بر تحریف یا نقصان آیات نیست.


قراء سبعه:

از بحثهایی که در موضوع قرائت مطرح است ,پیدایش قراء سبعه میباشد که برخی از فقها قرآن را بر اساس قرائتهای آنها جایز می دانند. با مرور اجمالی به زندگینامه این ھفت نفر و زمان شھرت قرائت آنھا این نکته بھتر آشکار خواھد شد که ھیچ روایت نبوی (ص) و روایات رسیده از ائمه اطھار(ع) را نمی توان متوجه قرائت این ھفت نفر دانست، زیرا زمان صدور روایت فاصله زیادی با زمان مطرح شدن قرائت این ھفت نفر دارد.
این ھفت نفر عبارتند از:
عبدلله بن عامر دمشقی، متولد سال 80 رحلت 118 – ایشان از قراء اھل شام است و از پیروان معاویه می باشد که نسبت فسق ھم به او فراوان داده شده است. (التمھید، ج 2، ص243
عبدلله بن کثیر مکّی، تولد 45 درگذشت 120
عاصم بن بھدله ابی النجود کوفی، درگذشت 127 
زبّان بن العلا ابوعمر و بصری، تولد 68 درگذشت، 154 
حمزه بن حبیب کوفی تولد، 80 درگذشت، 156 
نافع بن عبدالرحمن مدنی درگذشت، 169
علی بن حمزه کسایی کوفی درگذشت، 189 .

 از این افراد چھار نفر قطعاً شیعه می باشد، عاصم، حمزه، کسایی، ابوعمر و بصری. افزون بر این که قراء معروفی چون عبدلله بن مسعود، ابی بن کعب، ابودردا، مقداد، ابن عباس، ابی الاسود، علقمه، ابن سائب، سلمی، زربن حبیش، سعید بن جبیر، نصر بن عاصم، یحیی بن یعمر، حمران ابن اعین، ابان بن نعلب و … ھمه، شیعه ھستند؛( التمھید، ج 2، ص 243 و 252 )زندگی اینھا ھیچ کدام معاصر رسول لله (ص) نبوده است و زمان برخی مانند نافع، کسایی به بعد از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مربوط می شود. گرچه زمان برخی از اینھا ھمزمان با امام صادق (ع) است، لیکن اولاً ھمه ھفت نفر در آن زمان نبودند؛ ثانیاً مھم مطرح بودن قرائت آنھاست. این ھفت نفر در زمان امام صادق (ع) به عنوان قراء سبع معروف نبوده اند، بلکه قرائت آنھا ھم مانند سایر قرائت ھای گمنام در حاشیه قرائت اصلی قرآن بوده است. در ھنگامی که احمد بن موسی بن العباس ابوبکر بغدادی معروف به ابوبکر بن مجاھد متوفای 324 (فھرست ابن ندیم، ص 54 و معرفه قراء الکبار ص 269 ، التمھید، ج 2، ص 216 ) مسؤولیت إقراء و شؤون قرآن در دربار بنی عباس به عھده گرفت، از بین قراء، این ھفت نفر را به عنوان قرائت ھای صحیح انتخاب، به ھمه جا ابلاغ کرد و مردم را از قرائت ھای دیگر منع نمود. (وفیات الاعیان، تاریخ بغداد، ج 5، ص 144 ، مباحث فی علوم القرآن، ص 251 ) این کار ابن مجاھد موجب مطرح شدن قرائت این ھفت نفر شد. البته نه این که ھفت قرائت معروف و مشھور در کنار قرائت اصلی قرار داشته است، بلکه ھفت قرائت نسبت به سایر قرائت ھای گمنام شھرت پیدا کردند و اگر کسی می خواست قرائت گوناگون داشته باشد، به این قرائت ھا می خواند و در عین حال این قرائت ھا نسبت به قرائت اصلی ھمچنان گمنام بودند. در ھر صورت قرائت قراء سبع با زمان رسول لله (ص) خیلی فاصله دارد و نمی توان آنھا را متصل به زمان رسول لله (ص) و حتی زمان ائمه (ع) نمود. تجویز ھر قرائتی باید مستند به نظر حضرت یا ائمه (ع) باشد. 



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 9:8 صبح روز یکشنبه 90 آذر 13


یادتان هست؟

 زندگینامه دکتر سید محمد حسین طباطبایی

نیمه اول دهه هفتاد بود یادتون هست؟؟؟؟؟؟؟  که انتشار اخباری مبنی بر اینکه کودک سه چهار ساله قمی حافظ کل قران شده است در سراسر جهان اسلام پیچید و شبکه های مختلف صدا و سیما با پخش بخش هایی از برنامه های اجرا شده توسط وی این نابغه قرن و معجزه قران را به ایرانیان معرفی کرد. او کسی نبود جزسید محمد حسین طباطبایی ( علم الهدی). سیدمحمدحسین طباطبایی در سال 1370 در شهرستان قم به دنیا آمد و در سن 2/5 سالگی شروع به حفظ قرآن نمود و به لطف امام زمان عج توانست در سن 5 سالگی کل قرآن را حفظ نماید. وی علاوه بر حفظ کل قرآن در آن مقطع سنی توانسته بود احادیث کتاب شریف اصول کافی و همچنین کتاب گلستان سعدی و اشعار محتشم کاشانی را حفظ نماید. در آن سالها نه تنها در ایران که تمام جهان اسلام با چهره و شخصیت این نابغه و معجزه قرآن در عصر حاضر آشنا شدند. ، کودک پنج، شش ساله ای که چهره ای نورانی و روحانی داشت و از سادات طباطبایی از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام هست. سیدمحمدحسین که هم اکنون 15 سال سن دارد در جهان کوچکترین فردی است که در سن 5 سالگی موفق شد کل قرآن را حفظ نماید. علم الهدی که در همان سنین موفق کسب درجه دکترای افتخاری از دانشگاه حجاز گردید، هم اکنون و در سالهای پایانی دوران نوجوانی و در ابتدای راه جوانی در حوزه علمیه قم و هموچن سایر طلاب زیر نظر اساتید مشغول به تحصیل است. او همان کتاب هایی را که طلاب مطالعه می کنند، می خواندو در عین حال وی و پدرش حجت الاسلام سید محمد مهدی طباطبایی چند سال پس از آن سالها اقدام به تاسیس موسسه جامعه القران الکریم کشور نمودند که با تاسیس شعبات متعددی در سراسر کشور اقدام به ترویج حفظ و آموزش قران کریم در سراسر کشور نمودند. در این مراکز حفظ و آموزش قران به همان شیوه های خاص و محنصر به فردی که در دهه هفتاد و با همکاری پدر، محمد حسین 5-4 ساله موفق به حفظ کل قران گردید اجرا می گردد. هم اکنون حتی در دورافتاده ترین و محروم ترین شهرهای کشور شعبه های این موسسه در حال فعالیت می باشد. مدارکی که علم الهدی طی سالهای طفولیت تا نوجوانی از دانشگاههای کشورهای مختلف گرفته است عبارت است از :
وی در آن سالها به چند کشور خارجی مسافرتهای مختلفی داشت. از جمله :
در سفری که در نیمه دوم بهمن سال 76 به انگلستان داشت در طول 18 روز اقامت در آنجا در 7 شهر مختلف انگلستان برنامه اجرا کرد که مورد استقبال بی نظیر مسلمانان شیعه و سنی قرار گرفت و حتی وهابی های آن جا به دست بوسی این افتخار جهان تشیع آمدند! ( در حالی که این کار را شرک می دانند.) در همین مسافرت بود که در هیئتی مرکب از هشت استاد حضور یافت به همراه یک نفر از اساتید دانشگاهها که به عنوان ناظر حضور داشت امتحانی از وی در پنج رشته علوم قرآنی گرفته شد :

چند مورد از سوال و جوابها و خاطره ای شیرین و جذاب از ایشان به نقل از پدر و استادشان حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی که خودشان حافظ کل قرآن کریم و استاد رشته حفظ می باشند را می آوریم :
گفتنی است این خاطرات و سوال و جواب ها مربوط به دوران خردسالی محمد حسین می باشد.
از سیدمحمدحسین طباطبایی سوال شد: آیه در مورد مثلث بخوانید، گفت :
انطلقوا الی ظل ثلاث شعب ( بروید زیر سایه… که از سه گوشه شما را احاطه کند ).
پرسیدند نظر شما در مورد فرهنگ غرب چیست؟ جواب داد :
اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات… ( نماز را ضایع نموده و از شهوات نفس پیروی کردند. )
سوال شد با توجه به امکانات پیشرفته ای که اینجا می باشد دوست داری لندن بمانی یا بروی قم؟
جواب داد: قم فانذر
همچنین در پاسخ به این سوال یک جمله عربی بسیار زیبا گفت : لا ابدل شبدا واحدا من قم بکل اروپا. ( یعنی: یک وجب از خاک قم را با همه اروپا عوض نمی کنم.) پدر بزرگوار ایشان حاج آقا طباطبایی نقل می کنند : بعد از امتحان تخصصی برای اخذ مدرک دکترا به شهر ( بیرمنگام) رفتیم، به منزل یکی از دوستان، در آنجا برادری گفت که برنامه کامپیوتری جدیدی دارد که که می تواند از دیوان حافظ فال بگیرد، گفتم آیا می توانید فال علم الهدی را بگیرید؟ ایشان تفالی به دیوان حافظ زدند و اشعار زیر بر روی صفحه مونیتور نقش بست :
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
کاین طفل یک شبه ره صد ساله می رود
هنگامی که محمد حسین به دنیا آمد، والدینش او را با نور قرآن آشنا ساختند و چنین بود که او در همان سال های آغاز زندگی اش، در مسیر قدسی کلام وحی قرار گرفت. مغزی را که خداوند برای انسان آفریده است، حتی با قوی ترین و پیشرفته ترین رایانه ها نمی توان مقایسه کرد. توانایی ها و ظرفیت های مغز و حافظه انسان فوق العاده و بیش از حد تصور است. حفظ هر مطلبی همچون انداختن سنگریزه ای در دریا است. آفرین باد بر خدایی که بهترین آفرینندگان است. دانشمندان گفته اند که حافظه انسان گنجایش ده هزار میلیارد کلمه را دارد; یعنی می تواند صد میلیون جلد کتاب و یا به عبارت دیگرچهل میلیارد صفحه را در حافظه خود جای دهد. البته به کار بردن راه های درست مطالعه و حفظ است که می تواند این گفته دانشمندان را عملا نشان دهد. پس ما نیز می توانیم قرآن را که همه آن 604 صفحه است، در حافظه خود جای دهیم. این در مقابل چهل میلیارد صفحه قطره ای از بحر است. پس چه زیباست کودکان در سن هفت سالگی مطابق روایات اسلامی و حتی زودتر به یادگیری و حفظ قرآن بپردازند و فکر و ذهن خود را با قرآن نورانی کنند. 1 -اعطا» مدرک دیپلم افتخاری از کشور بوسنی و هرزگوین که بالاترین مدرک و درجه علمی در بوسنی می باشد که به یک عالم دینی داده می شود. در سال .1376 2- اعطا» مدرک لیسانس افتخاری دانشگاه تبریز (آذربایجان شرقی) 3- اعطای مدرک دکترا از دانشگاه ( حجاز ) کاونتری انگلستان . 1 -سفر به عربستان ( جهت اجرای برنامه و تشرف به حج تمتع ) 2 -سفر به بوسنی و هرزگوین. 3 -سفر به کشور اسلونی. 4 -سفر به کشور ترکیه. 5 -سفر به کشور سوریه. 6- سفر به کشور انگلستان ( اواخر بهمن 76) 1 حفظ قرآن با ترجمه 2- بیان موضوع آیات 3- تفسیر و توضیح آیات 4- مکالمه به وسیله آیات قرآنی 5- بیان آیات به روش اشاره امتحانی از ایشان گرفتند که حدود 3/5 ساعت طول کشید و این امتحان در دو مرحله عمومی و تخصصی صورت گرفت و در پایان بر اساس استانداردهای موجود انگلستان به ایشان مدرک دکترای افتخاری اعطا» کردند. در مدت اقامت علم الهدی در انگلستان بسیاری از مطبوعات و شبکه های مختلف رادیو تلویزیونی با ایشان مصاحبه کردند و اخبار مربوط به این حافظ خردسال را جز» مهمترین عناوین خبری خود قرار دادند. محمدحسین در طول برنامه حفظ قرآن خود، ثواب حفظ هر سوره ای را به یکی از معصومین علیهم السلام هدیه می کرد; مثلا ثواب حفظ سوره بقره را به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، سوره آل عمران را به حضرت علی علیه السلام، سوره نسا» را به حضرت زهرا سلام الله علیها و به همین ترتیب ثواب تلاوت و حفظ سوره های دیگر را نیز به دیگر معصومین علیهم السلام نثار می کرد.

منبع سایت جامعة القرآن



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 8:49 صبح روز یکشنبه 90 آذر 13




نویسنده : پژوهشگر » ساعت 4:16 عصر روز جمعه 90 آذر 11


بسم الله رو بگو و آستین بالا بزن که اگه نجنبی کلاهت پس معرکه میشه.........

وای خدای من چهارشنبه امتحان میان ترم داریم.

 

هوارتا کتاب و جزوه رو باید زیر و روو کنیم. خدایا چیکار کنم. اینا همشون بچه مثبتن آ نیمیشه سرجلسه امتحان ازشون انتظار یاری خواست.........وای پس چیکار کنم. به جان خودم تا حدی که میتونستم از کار و بار و زندگی زدم تا یوخده درس بخونم. به نجمه التمس کردم یادم بده ولی اونهم داره برای ارشد میخونه و فقط میگه وقت درس خوندن خودمم کمه...........

این چند روزه مدام هندزفری گوشیم توو گوشم بودس آ توو خونه در حین کار کردن, ظرف شستن. جاروو کردن. گردگیری.... توو مسیری برگشت از محل کار. توو عالم خواب و بیداری......... به صداهایی که از کلاسهای استاد ضبط کرده بودم گوش میدادم. بلکی یوخده یاد بیگیرم.

 



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 11:44 صبح روز یکشنبه 90 آذر 6


فاتحه الکتاب به معنی آغازگر کتابِ قرآن است و از روایات مختلفی که , از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده به خوبی استفاده می شود که این سوره در زمان خود حضرت رسول صلی الله علیه و آله نیز به همین نام شناخته میشده.

از اینجا دریچه ای به سوی مساله مهمی از مسائل اسلامی گشوده میشود, و آن اینکه برخلاف آنچه میان گروهی مشهور است که قرآن در عصر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به صورت پراکنده بوده , بعد در زمان سه خلیفه ی اول جمع آوری شد. قرآن در زمان خود حضرت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله به همین صورت امروز جمع آوری شده بود و سرآغازش همین سور?  حمد بوده است, و الا نه این سوره نخستین سوره ای بوده که بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله نازل شده , و نه دلیل دیگری برای انتخاب نام فاتحه الکتاب برای این سوره وجود دارد. 



نویسنده : پژوهشگر » ساعت 6:56 عصر روز چهارشنبه 90 آبان 25

<      1   2   3   4   5   >>   >